English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7889 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
break out U شیوع یافتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
spreads U شیوع
break out U شیوع
spread U شیوع
rampancy U شیوع
prevalence U شیوع
rifeness U شیوع
accession U شیوع
outbreak U فهور شیوع
burst U شیوع قطاری
diffusion effect U اثر شیوع
outbreaks U فهور شیوع
bursts U شیوع قطاری
out break of a disease U شیوع ناخوشی
incidence U شیوع مرض
prevalence U تفوق درجه شیوع
epizoology U علم مطالعه خواص وبوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizootology U علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizootiology U علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
propagates U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagated U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagate U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagating U گشترش یافتن یا نشر یافتن
epiphytology U علمی که درباره خواص و بوم شناسی وعلل شیوع امراض گیاهی بحث میکند
trial and error <idiom> U یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
morbidity U شیوع مرض حالت مرض
detects U یافتن
detecting U یافتن
detect U یافتن
discovers U یافتن
detected U یافتن
finds U یافتن
find U یافتن
discovering U یافتن
discover U یافتن
discovered U یافتن
deploys U گسترش یافتن
dwindling U تدریجاکاهش یافتن
learns U اگاهی یافتن
deploying U گسترش یافتن
deploy U گسترش یافتن
to be transferred U انتقال یافتن
to be through U فراغت یافتن
terminates U خاتمه یافتن
accrue U افزایش یافتن
dwindles U تدریجاکاهش یافتن
dwindled U تدریجاکاهش یافتن
dwindle U تدریجاکاهش یافتن
relaxing U تخفیف یافتن
relaxes U تخفیف یافتن
relax U تخفیف یافتن
transcend U برتری یافتن
learn U اگاهی یافتن
wind up U پایان یافتن
recuperate U بهبودی یافتن
expands U بسط یافتن
expanding U بسط یافتن
expand U بسط یافتن
attains U دست یافتن
attaining U دست یافتن
attained U دست یافتن
attain U دست یافتن
to get off U رهایی یافتن از
taper off U کاهش یافتن
to a greatness U بزرگی یافتن
to be prolonged U امتداد یافتن
transcends U برتری یافتن
transcending U برتری یافتن
transcended U برتری یافتن
sublate U تغییرشکل یافتن
to come to know U اگاهی یافتن
ensured U اطمینان یافتن
ensures U اطمینان یافتن
ensuring U اطمینان یافتن
waned U کاهش یافتن
insures U اطمینان یافتن
insuring U اطمینان یافتن
to grow better U بهبودی یافتن
to get rid of U رهایی یافتن از
ensure U اطمینان یافتن
diminishes U تقلیل یافتن
waning U کاهش یافتن
to reach for knowledge U برای یافتن
to pull round U بهبودی یافتن
to look oneself again U بهبود یافتن
diminish U نقصان یافتن
wanes U کاهش یافتن
diminish U تقلیل یافتن
diminishes U نقصان یافتن
to get ones hand in U دست یافتن به
to take courage U خرات یافتن
to gain the upper hand U غلبه یافتن
terminate U خاتمه یافتن
to gain in nealth U بهبودی یافتن
to extricate oneself U رهایی یافتن
terminated U خاتمه یافتن
accrue U گسترش یافتن
to get fame U شهرت یافتن
accrues U افزایش یافتن
wane U کاهش یافتن
to undergo a change U تغییر یافتن
accruing U گسترش یافتن
accruing U افزایش یافتن
dominate U تفوق یافتن
dominated U تفوق یافتن
dominates U تفوق یافتن
accrues U گسترش یافتن
to quit oneself of U رهائی یافتن از
recuperated U بهبودی یافتن
diverge U انشعاب یافتن
hunt out U با جستجو یافتن
luxuriated U شکوه یافتن
hold out U بسط یافتن
luxuriates U شکوه یافتن
get out U رهایی یافتن
luxuriating U شکوه یافتن
achieve U دست یافتن
achieved U دست یافتن
achieves U دست یافتن
luxuriate U شکوه یافتن
immix U امیزش یافتن
diverged U انشعاب یافتن
diverges U انشعاب یافتن
pick up health U بهبود یافتن
look oneself again U بهبود یافتن
lay hands on something U چیزی را یافتن
keep one's head above water U رهایی یافتن
recover U بهبودی یافتن
recovering U بهبودی یافتن
recovers U بهبودی یافتن
achieving U دست یافتن
end U خاتمه یافتن
center U تمرکز یافتن
bunchout U برامدگی یافتن
scant U تخفیف یافتن
tensing U تشدید یافتن
outspread U گسترش یافتن
tense U تشدید یافتن
tensed U تشدید یافتن
tenser U تشدید یافتن
tenses U تشدید یافتن
shrinks U کاهش یافتن
shrinking U کاهش یافتن
ended U خاتمه یافتن
ends U خاتمه یافتن
convect U انتقال یافتن
come through U وقوع یافتن
come round U شفا یافتن
come off U وقوع یافتن
come off U تحقق یافتن
circumfuse U گسترش یافتن
shrink U کاهش یافتن
tensest U تشدید یافتن
meliorate U بهبود یافتن
recuperates U بهبودی یافتن
centralisation U مرکزیت یافتن
centralization U مرکزیت یافتن
lessen U تقلیل یافتن
recvperate U بهبودی یافتن
lessened U تقلیل یافتن
lessening U تقلیل یافتن
lessens U تقلیل یافتن
pull round U بهبودی یافتن
protend U امتداد یافتن
conquers U پیروزی یافتن بر
conquering U پیروزی یافتن بر
recuperating U بهبودی یافتن
overpower U استیلا یافتن بر
overpowered U استیلا یافتن بر
overpowers U استیلا یافتن بر
prefer U ترجیح یافتن
preferring U ترجیح یافتن
prefers U ترجیح یافتن
specialization U تخصص یافتن
conquer U پیروزی یافتن بر
pickup U بهبودی یافتن
alter U تغییر یافتن
perennate U دوام یافتن
penetract U راه یافتن
overspread U بسط یافتن
overmatch U تفوق یافتن
overmaster U برتری یافتن بر
outreach U برتری یافتن
overcome U غلبه یافتن
overcomes U غلبه یافتن
overcoming U غلبه یافتن
acceding U راه یافتن
acceding U دست یافتن
altered U تغییر یافتن
altering U تغییر یافتن
alters U تغییر یافتن
accede U دست یافتن
accede U راه یافتن
acceded U دست یافتن
acceded U راه یافتن
accedes U دست یافتن
accedes U راه یافتن
misalign U تغییر یافتن
centered U تمرکز یافتن
developments U تکامل یافتن
development U تکامل یافتن
Recent search history Forum search
3معنی کلمه retraction چیست؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com